ماهنامه هستی جون 13
فرشته کوچولوی ناز ما یک سال از بهترین روزای عمرمون را در کنار هم و باهم سپری کردیم و طعم شیرین مادر
و پدری رو با وجود مبارک و عزیز تو چشیدیم.به نام و لطف خدای مهربون دفتر خاطرات دومین سال عمرت را می گشاییم. از خدای مهربون می خواهیم بهترین و پر برکت ترین روزها رو نصیب هممون کنه و به ما کمک کنه تا مسئولیت خطیر پدر و مادری رو ادا کنیم برای امانت عظیم و گرانقدری که به ما عطا کرده. آمین
بریم سراغ تصاویر و خاطراتت در ماه سیزدم:
از سرسره بازی خیلی لذت می بری ، ما هم لذت می بریم از لذت بردن هستی جون .
وقتی از سرسره پایین می آی می زنی زیر آواز: اووووووووووووووو
وقتی روی سرسره می نشونمت آروم آروم خودت رو سر میدی و میای پایین.
خوشحال و خندان پای سرسره به خودت دست می زنی: آفرین ماشاله
روی سرسره می شینی و غرق تماشای بچه هایی می شی که می دون و خودشون از سرسره بالا می رن، ای خدا کی من خودم مثل اینا می دوم، می پرم...
در حاشیه واکسن یک سالگی:
پس از واکسیناسیون و اندکی جیغ بنفش سریع رفتیم پارک سرسره بازی که تلخی آمپول با شیرینی بازی از خاطرت بره:
عیادت امیر محمد پسر عموی تازه متولد شده ات که به لطف خدای مهربون سالم متولد شد.خدارو شکر که یه هم بازی برات فرستاد. اینم عکس امیر محمد جون:
و تاب بازی در خونه عمو جون پس از دیدن نی نی کوچولو:
آنقدر لذت بردی که تصمیم گرفتیم برات تاب بخریم:
به به مبارکه حالا میتونی هر روز تاب بازی کنی:
اینم از خواب جانانه پس از خوشی و لذت تاب بازی:
خیلی شیطون شدی همه جارو بهم می ریزی :خالی کردن کشوها و قفسه ها، ساک... خلاصه همه زندگی ما وسط پذیراییه. تو بساط و اسباب بازی هات هم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا می شه ، نگاه کن به شیطونی هات:
طبیعت و شیطنت های هستی جون:
چی می شه گلبرگها رو بکنم:
تمرین راه رفتن:
تماشای سی دی های مورد علاقه ات: با نی نی 2 و 4، بی بی انیشتین و مرزبان نامه:
شاه توت داغ تنوری تازه از درخت چیده خونه مادر جون و قیافه دیدنی هستی جون پس از نوش جان کردن شاه توت ها:
شازده کوچولو در حال رانندگی:
پر کردن اوقات فراغت با هنرنمایی انگشتان: