هستی جون عزیزم ، نفسمهستی جون عزیزم ، نفسم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

برای نفسم هستی جون

به نام خدای بهارآفرین

"به نام خدای بهارآفرین بهار آفرین را هزار آفرین " دفتر نو و تازه ٣٦٥ برگی سال ٩٣ را به نام خالق مهربانش می گشاییم و خدارو به خاطر لطف عظیم و رحمت بی پایانش شاکریم. دوباره روزهایمان نو شد و طراوت و تازگی طبیعت چشم نوازمان شد انشااله با مشق های سبز و روح نواز در دفتر ٩٣ بتوانیم ایام را مبارک گردانیم  که به قول حضرت شمس: "ايام مي آيند تا بر شما مبارك شوند، مبارك شماييد" یادش به خیر ایام کودکی، هر وقت دفتر نو رو باز می کردیم  ذوق و شوقی داشتیم و دوست داشتیم تمیز و مرتب بنویسیم و ازش خوب مراقبت کنیم. امیدوارم غبار کهنگی بر ذهنمان ننشیند و تا پایان سال این دفتر را نو و تازه ببینیم و ازش خوب مراقبت کنیم. خدایا به م...
20 فروردين 1393

یا مقلب القلوب و الابصار

  یا مقلب القلوب و الابصار             یا مدبر اللیل و النهار                        یا محول الحول و الاحوال                                      حول حالنا الی احسن الحال               &...
1 فروردين 1393

آخرین صفحه سال 92

خدایا حمد و سپاس به خاطر بهترین سال عمرمون که بی نظیرترین مقام را به ما عطاکردی مقامی خوش و شیرین و مبارک به نام مادر و پدر با این قشنگ ترین هدیه باشکوه:  خدایا بابت همه نعمت ها و رحمت هایی که میدانیم و نمیدانیم  به ما عطا کردی ، شاکریم. خدایا به خاطر همه سال ها ،ماه ها ، روزها، ساعتها و لحظه ها شاکریم. خدایا سالی که در پیش رو داریم موهبتی است که به ما ارزانی می داری یاریمان کن تا قدر ایام را بدانیم و سال نو را سالی نیکو، پربرکت و مبارک گردان. خدایا سال 93 را سال موفقیت، معنویت، بهروزی، سلامتی، عافیت و شادکامی برای همه قرار بده. خدایا حال عالم بشریت را به بهترین حال تبدیل بگردان با ظهور دردانه خلقت حضرت صاحب...
29 اسفند 1392

کندوی لب

بلبل شیرین سخنم نغمه اش آغاز کرد هستی دردانه من لب به سخن باز کرد درّ سخن در صدف ناز دهان پرورید واژه اول ز مبارک لب او شد پدید گوش سپردیم به آهنگ خوش دلنواز  دل به طرب آمد از آن لحظه خاطرنواز   از لب شیرین عسل و شهد و شکر ریخته کندوی لب را چو به گفتار درآمیخته ذوق کنان شیفته و واله و شیدا شدیم سبزترین خاطره را محو تماشا شدیم او  همه مشغول به گفتار مامان و بابا شکرخدا کرد به گفتار لطیفش، رها                         &nb...
11 اسفند 1392

آرامه جان

ای همدم لحظه های تنهایی من ای رونق شعر و شور و شیدایی من ای سبزترین بهار در خاطر من ای ناب ترین نافه آهوی ختن تو همنفس و همدل و همراز منی هم صحبت و هم سفره و دمساز منی شور و شعف و نغمه و آواز منی آرامه جان و پر پرواز منی با آمدنت بهار را فهمیدم مادر شدم و به روی گل خندیدم از حضرت بی نشان نشان آمده ای با جلوه نور بر جهان آمده ای کندوی لبت شهد و شکر می ریزد عطر نفست ز خانه بر می خیزد همراه تو در اوجم و آرام و رها همسایه دیوار به دیوار خدا                        &nbs...
6 اسفند 1392

هستی جون به زندگی خوش آمدی

  دفتر عمرت در بهاری ترین بهار زندگیم گشوده شد، در روزی مبارک که مصادف با سالروز میلاد نهمین ستاره آسمان ولایت بود. اولین سطر دفتر مشق عمرت را به نام خدای مهربان زینت دادم : سلام هستی جون ، به زندگی خوش آمدی عزیزم. این اولین جمله ای بود که وقتی روی ماهت رو دیدم بهت گفتم. خدا را شکر که سالم متولد شدی، در 37 هفتگی همه رو غافلگیر کردی. یک روز از عمرت را سپری کردی، نمیدانم چگونه اما دعا کردم برای زندگیت، برای آغازی مبارک، زندگی پربار و تقدیری خوش. خدای هستی بخش را شاکرم که با آفریدنت فرصتی زیبا به من عطا کرد تا مهر مادری را تجربه کنم. روی ماهت بوسه باران و مقدم زیبایت گلباران. ...
16 بهمن 1392

به شکرانه آمدنت سرودم

    حضرت حق بار دگر جلوه کرد   فرصت بودن به تو را هدیه کرد   از نفسش باز به گل بردمید   خالق هستی چو تو را آفرید   باش که هستی به تو معنا شود   طالع و تقدیر تو زیبا شود   در سحر آخر اردیبهشت   مژده میلاد رسید از بهشت   چشم امیدم به سحر باز شد   زندگی هستیم آغاز شد   خوش، قدم و جان و دلت شاد باد   هر دو جهان خانه ات آباد باد   دیده به دیدار تو روشن، رها   شکر خدا آمده لطف و صفا             ...
30 خرداد 1392
1