کندوی لب
بلبل شیرین سخنم نغمه اش آغاز کرد
هستی دردانه من لب به سخن باز کرد
درّ سخن در صدف ناز دهان پرورید
واژه اول ز مبارک لب او شد پدید
گوش سپردیم به آهنگ خوش دلنواز
دل به طرب آمد از آن لحظه خاطرنواز
از لب شیرین عسل و شهد و شکر ریخته
کندوی لب را چو به گفتار درآمیخته
ذوق کنان شیفته و واله و شیدا شدیم
سبزترین خاطره را محو تماشا شدیم
او همه مشغول به گفتار مامان و بابا
شکرخدا کرد به گفتار لطیفش، رها
تقدیم به عسل شیرین زبونم هستی جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی