هستی جون عزیزم ، نفسمهستی جون عزیزم ، نفسم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

برای نفسم هستی جون

تابستان 94(25تا 27 ماهگي)

1394/7/20 14:01
نویسنده : مامان هستي
614 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دلرباي نازنينم

چند ماهه نتونستم خاطرات زيباي با تو بودن رو ثبت كنم ديگه ماشاالله هزار ماشاالله شيرين تر شدي و مشغله هاي ما هم بيشتر شده ، اثاث كشي ،عروسي خاله جون و مشغله های کاری ...اما خداروشكر از هر وقتي براي باهم بودن  و زندگي را در كنارت پاس داشتن استفاده مي كنيم.

 

هر روز باهم بازي مي كنيم الان با اسباب بازي هات بيشتر از قبل بازي مي كني.چند ماهيه رنگ هارو مي شناسي: سيپيد، سياخ،آبي، اسب يعني سبز، بنش، صورتي، طوسي ، طيايي ، قهوه ای و قيميزكه قبلا چند ماه قبل مي گفتي قيز(قرمز). پارك ، طبيعت،كوه و باغ مي رويم ، مي خنديم ، شعر  و کتاب مي خونيم ... هميشه به اين فكر مي كنم اين روزها ديگه تكرار نميشه .دختر دلربا و عسلمون فقط يه بار از اين كوچه باغ هاي عمر گذر مي كنه پس هر چه شادتر بهتر. م 

 

سواحل گیسوم : از دریا خیلی خوشت اومده و همش دوست داری جلوتر بری. همش می گفتی دریا چیکار میکنه؟

 

 

 

اینم عسل جون

 

 

 

 تولدهای دوست داشتنی و شادی بخش هستی جون:

 هر چند روز یکبار تولد میگیریم با چندتا شمع و هر نوع شیرینی حتی شکلات به جای کیک تولد . بعدش هم با بادکنک ها بازی می کنیم و با همون تولد چند دقیقه ای یه عالم خوشحال می شی و شیطونی می کنی.

 

 مراسم های عقد و عروسی: سالن گردی و پله بازی در مراسم ها خیلی برات لذت بخشه ، البته مراسم عروسی خاله جون من خیلی سرم شلوغ بود و نتونستیم زیاد عکس بگیریم .

 

 

 

 هستی و همکاری خوبش در مراسم عروسی و جهیزیه و چیدن اثاث خونه خاله: واقعا بچه آرومی هستی با تمام خوشگذرانی و شیطنت هایت خوب همکاری می کردی و ما راحت به کارهامون می رسیدیم آفرین دختر نازنینم. واقعا یه همچین روزهای پرمشغله ای بیشتر متوجه آروم بودنت می شیم. خداروشکر

 

 

کوه تخت رستم شهریار:

 

 

دانشگاه علوم پزشکی ایران: مامان به خاطر دختر نازش تصمیم گرفت محل کارش رو عوض کنه و بیاد دانشگاه علوم پزشکی ایران.اینجا هم به اتفاق دختر نازمون رفتیم دنبال کارهای اداری مامان که کلی شیطونی کردی.

هر روز صبح که بابایی می بردت خونه مادرجون بهت می گم مامانی میره کار،هستی میره پیش مادرجون ، عصر میاییم خونه باهم بازی می کنیم بهت میگم بخند و بای بای کن تو هم با یه خنده زیبا از من جدا می شی اما شنیدم بابا کلی حکایت داره تا از خونه مادرجون بیاد بیرون...

قصه و کتاب خوندن رو خیلی دوست داری، به جز مجموعه بی بی انیشتین و با نی نی، سی دی های کیتی و دورا رو هم نگاه میکنی البته خونه مادر جون شبکه پویا هم میبینی. عاشق تاب بازی، سرسره بازی (حتی سوار شدن به پله برقی)، دالی موشه و نقاشی هستی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)