هستی جون عزیزم ، نفسمهستی جون عزیزم ، نفسم، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

برای نفسم هستی جون

قدر دانی ازمادرجون و عمه جونا

1393/2/14 19:02
نویسنده : مامان هستي
623 بازدید
اشتراک گذاری

مامان ماهی ده روز سر کار میره و مجبوره از هستی جون عزیزش دور باشه.از محبت بی دریغ مادرجون و عمه جونا قدردانی می کنیم و به خاطر تمام زحمت هایی که  در روزهای دور از مامان متقبل شدن سپاسگزاریم.

روزهای کاری مامان ، بابایی جون هستی عزیز رو می بره خونه مادر جون. انگار حیات درختی و باصفای مادرجون حکم دردر رو برای هستی داره و خوشبختانه بعد از بازگشت به خونمون تقاضای گردش نمی کنه. اینم از عکس های ناز دخمل تو خونه مادرجون که با کمک مادرجون ، عمه جونا و بابایی جون گرفتیم:

12

 

 هستی جون همش می خواست بشینه روی زمین.ماشاله چه بچه خاکیه این دختر نازبغل

12

 

ایوان باصفایی که عصر ها جون می ده برای نشستن ، و شب ها برای دراز کشیدن و خیره شدن به آسمون پرستاره زیبا.

12

 

12

12

هستی جون در حال گرفتن شاخه ها و برگ ها:

12

کنار باغچه:

12

 

12

 

12

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان دینا
15 اردیبهشت 93 22:35
دست مامان جونش و عمه هاش درد نکنه
مامان روشا
20 اردیبهشت 93 22:02
خدا خیرشون بده ان شاالله واقعا نمی گید ما حسودیمون میشه هر جا می رید یک عالمه درخت و فضای سبز دارید؟
مامان هستي
پاسخ
سلام قربونت ماشاله دل بزرگ و سبز خودتون هميشه صفا و لطافت فضاي سبز رو داره
مامان نی نی
1 خرداد 93 15:12
ميدرخشي... مي تابي... اما دوري ماه بودن همين است ديگر...